اختلال شخصیت پارانویید
مقدمه:
در DSM-IV-TR اختلالات شخصیت به سه دسته تقسیم می شوند. اختلال شخصیت پارانویید، به همراه دو اختلال دیگر یعنی اسکیزویید و اسکیزوتایپی در دسته A قرار می گیرند. افراد مبتلا به این اختلالات، اغلب غریب و نامتعارف به نظر می رسند.
مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید، بدگمانی، شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات بدبینانه از نظر آنها نه به عهده خودشان که بر دوش دیگران است.این بیماران اغلب متخاصم، تحریک پذیر و خشمگین اند.
افراد متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، افرادی که به همسر خود سوء ظن مرضی دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانویید هستند.
همه گیر شناسی:
میزان شیوع اختلال شخصیت پارانویید 5/0 تا 5/2 درصد از جمعیت عمومی است. این گونه بیماران تقریبا هیچ وقت خودشان به جست و جوی درمان بر نمی آیند. در بستگان بیمارمبتلا به اسکیزوفرنی، میزان بروز اختلال شخصیت پارانویید بیشتر از افراد گروه شاهد است.
این اختلال در مردان شایع تر از زنان است و به نظر نمی رسد الگوی خانوادگی داشته باشد. اعتقاد بر این است که در گروه های اقلیت، مهاجران و ناشنوایان بیشتر از جمعیت عمومی است.
تشخیص:
بیماران دچار اختلال شخصیت پارانویید ممکن است در حین معاینه و مصاحبه، رسمی به نظر برسند و از این که آنها را مجبور کرده اندکه از روانپزشک کمک بگیرند، ناراحت باشند. تنش عضلانی، ناتوانی از آسوده بودن و منبسط کردن عضلات خود، و نیاز به کاویدن محیط برای یافتن سرنخ هایی در آن، ممکن است در این بیماران دیده شود.
حالت عاطفی بیمار اغلب جدی است. ممکن است در بحث ها و جدل هایشان، برخی از پیش فرض های غلط وجود داشته باشد، اما تکلمشان منطقی و هدفمند است. در محتوای فکر آنها، شواهدی از فرافکنی، پیش داوری، و گاه افکار انتساب به خود دیده می شود.
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR :
الف) بی اعتمادی و شکاکیت نافذ و فراگیر نسبت به دیگران، به طوری که انگیزه های افراد را شرارت آمیز تلقی کند. این حالت باید از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه های مختلف به چشم بخورد، که علامتش وجود حداقل چهار تا از موارد زیر است:
1- سوءظن ناموجه مبنی بر اینکه دیگران می خواهند او را استثمار کنند، به وی آسیب برسانند، یا فریبش دهند.
2- اشتغال ذهنی مداوم با تردیدهای ناموجه دربار? وفادار بودن یا قابل اعتماد بودن دیگران.
3- عدم تمایل به درمیان گذاشتن اسرارش با دیگران از ترس اینکه آنها این اطلاعات را علیه او مورد استفاده قرار دهند.
4- گرایش به برداشت کردن معانی تحقیرآمیز یا تهدید کنند? پنهان از اظهارات بی غرضانه یا رویدادهای بی زیان.
5- همیشه دلخور و ناخشنود است. یعنی توهین، صدمه یا بی احترامی دیگری به خودش را هیچ وقت نمی بخشد.
6- با کوچک ترین چیزی احساس می کند به شخصیت یا اعتبارش لطمه وارد شده است، حال آن که دیگران چنین معنایی را در آن چیزها به طور آشکار نیابند و گرایش به پاسخ دادن با حملات متقابل خشم آلود.
7- سوءظن های ناموجه مکرر نسبت به وفادار بودن همسر یا شریک جنسی.
ب) منحصراً در جریان اسکیزوفرنی، اختلال خلقی با خصوصیات پسیکوتیک یا یک اختلال پسیکوتیک دیگر روی نمی دهد و ناشی از تأثیر مستقیم یک اختلال طبی عمومی نیست.
توجه: اگر ملاک های قبل از شروع اسکیزوفرنی وجود داشته باشد عبارت پیش مرضی را باید افزود. مثلاً اختلال شخصیت پارانوئید (پیش مرضی ).
ویژگی های بالینی:
خصیصه بنیادین اختلال شخصیت پارانویید، شکاکیت و بی اعتمادی به دیگران است که تظاهر آن به صورت تمایلی نافذ و ناموجه برای تفسیر اعمال دیگران به اعمالی که گویا به قصد تحقیر یا تهدید بیمار انجام شده است.
افراد مبتلا به این اختلال تقریبا همیشه منتظر آن اند که دیگران به طریقی آنها را استثمار کنند یا به آنها ضرر برسانند. آنان در بسیاری از اوقات بی هیچ توجیهی در وفاداری یا صداقت همسر یا دوستان و همکاران خود تردید می کنند. ضمن این که اغلب حسادت مرضی دارند.
این گونه بیماران در واقع احساسات خود را برونسازی می کنندو دفاع مورد استفاده آنها فرافکنی است، یعنی تکانه ها و افکاریرا که خود دارند و برایشان غیر قابل قبول است، به دیگران نسبت می دهند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویید ممکن است در موقعیت های اجتماعی، آدم هایی فعال و کارا به نظر برسند، حال آن که اغلب دیگران فقط می ترسانند یا افراد را به جان هم می اندازند.
تشخیص افتراقی:
اختلال شخصیت پارانویید از اختلال هذیانی اغلب بر این اساس قابل افتراق است که هذیان تثبیت شده ای در اختلال شخصیت پارانویید وجود ندارد.
از اسکیزوفرنی پارانویید هم قابل افتراق است، چون در اختلالات شخصیت، توهم و اختلال در شکل تفکر وجود ندارد.
از اختلال شخصیت مرزی نیز قابل افتراق است، چون بیماران پارانویید به ندرت می توانند مثل بیماران مرزی، روابطی بیش از حد مداخله جویانه و آشفته با دیگران برقرار نمایند.
سابقه دراز مدت رفتار ضد اجتماعی هم که در شخصیت ضد اجتماعی دیده می شود، در بیماران پارانویید وجود ندارد.
افراد مبتلا به شخصیت اسکیزویید نیز افرادی منزوی و نجوش اند، ولی افکار بدبینانه ندارند.
سیر و پیش آگهی:
هیچ گونه مطالعه درازمدت مکفی و منسجمی در مورد اختلال شخصیت پارانویید صورت نگرفته است. اختلال شخصیت پارانویید در برخی از بیماران، مادام العمر و در برخی دیگر مقدمه اسکیزوفرنی است.
برخی دیگر نیز با پخته تر شدنشان یا با کاهش فشارهای روانیشان، صفات بدگمانانه خود را وارونه سازی می کنند و به این ترتیب به افرادی بدل می شوند که توجهی در خور به اخلاقیات و نوعدوستی از خود نشان می دهند.
اما بیماران دچار اختلال شخصیت پارانویید در مجموع تا آخر عمر در کار و زندگی با دیگران مشکلاتی خواهند داشت. مشکلات شغلی و زناشویی هم در این بیماران شایع است.
درمان:
روان درمانی:
درمان انتخابی، روان درمانی است. درمانگر در تمام برخوردهایی که با این گونه بیماران دارد، باید کاملا صریح و رو راست باشد. اگر به دلیل تناقض یا اشتباهی - مثلا به خاطر دیر رسیدن به جلسه روان درمانی - قصوری متوجه درمانگر شد، بهتر است صادقانه عذرخواهی کند. نه این که در دفاع از خود به توجیه بپردازد.
درمانگر باید همواره به خاطر داشته باشد که اعتماد و تحمل روابط صمیمانه برای بیماران مبتلا به این اختلال مشکل است. از این رو، در روان درمانی فردی، درمانگر باید رفتاری حرفه ای در پیش بگیرد و زیاد با بیمار گرم نگیرد. در غیر این صورت، بی اعتمادی او را به نحو چشم گیری افزایش خواهد داد.
بیماران پارانویید معمولا در گروه درمانی، خوب عمل نمی کنند. با این حال، روان درمانی گروهی برای ارتقای مهار تهای اجتماعی و کاهش شکاکیت آنها از طریق ایفای نقش می تواند مفید باشد. بسیاری از این بیماران، رفتار درمانی را هم - که برای پرورش مهارت های اجتماعی به کار می رود - ممکن است مزاحم و مداخله گر بیابند و تحمل نکنند.
گاه رفتار بیماران پارانوییدی به قدری خطرناک و تهدید کننده است که لازم می شود درمانگر آن را مهار یا محدودیت هایی برایش وضع کند. با تهمت زدن های بیمار باید واقع بینانه، اما آرام و به نحوی غیر تحقیر آمیز برخورد کرد. بیماران پارانویید اگر ببینند کسی که می خواهد به آنها کمک کند، ضعیف و درمانده است، وحشت زده می شوند. لذا درمانگر هیچ وقت نباید کاری کند که بیمار خیال کند او می خواهد بر وی مسلط شود، مگر آن که هر دو طرف بر سر به آن توافق رسیده باشند و قادر به انجام آن باشند.
دارو درمانی:
برای مقابله با سرآسیمگی ( Agitation ) و اضطراب این بیماران، دارو درمانی مفید است. در اکثر موارد داروی ضد اضطرابی مثل دیازپام کافی است. اما گاه نیز ممکن است لازم باشد از داروی ضد روان پریشی مثل هالوپریدول به مقدار کم و به مدتی کوتاه استفاده شود تا سرآسیگی شدید یا افکار نیمه هذیانی آنها قابل تدبیر باشد. پیموزاید را که داروی ضد روان پریشی است، در برخی از بیماران برای کاهش افکار بدبینانه آنها با موفقیت به کار برده اند.
منبع: کاپلان .ه. سادوک . ب. (2007)، خلاصه روانپزشکی، جلد دوم، ترجمه: رضاعی.ف. (1387) نشر فردا
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.